سلااااام قاصدکم امروز میخوام از پارسا جونم بنویسم من یه پسرخاله تربچه ی شیطون دارم دو سال و یک ماهشه البته خاله م اینا اینجا زندگی نمیکنن آلمان زندگی میکنن ولی سالی یکبار میان ایران. شهریور ایران بودن نمیدونی پارسا چه وروجکی شده بود واسه خودش آخرین باری که دیدیمش هنوز چهار دست و پا راه میرفت خیلیم تپل تر بود ولی ایندفعه که اومده بود از در و دیوار میرفت بالا اینقد شیطونی میکرد که کلی لاغرتر شده بود نازی قربونششش برم من که خیلی دوشش دارم خیلی شیرینه بزنم به تخته... مامانی, هر وقت قسمت شد اومدی میبینیش .میشه یکی از همبازیهات الته با کمی اختلاف سنی چند تاعکس از پارسا جو...